زبان قصه‌ها (۲۰) – آجر – تاجر و ماهیگیر

Share:

Zabane Ghesseha | پادکست زبان قصه‌ها

Arts


– مدیر جوانی با ماشین گرونش مشغول رانندگی بود که یه دفعه یه آجر با شدت به ماشینش برخورد می‌کنه وقتی ترمز می‌گیره می‌بینه که یه بچه اونجا ایستاده. – یه تاجر آمریکایی می‌خواد به یه ماهیگیر مکزیکی راهی یاد بده که از نظر اقتصادی پیشرفت کنه ولی ماهیگیر با چند تا سؤال ساده تاجر رو غافلگیر می‌کنه.